فال انار

متن مرتبط با «از هیچ تا همه چیز» در سایت فال انار نوشته شده است

هیچ از همه چه می خواهی؟

  • دوباره تو ولم کن ای دنیای هزار رنگ مگر یکی رنگی چه عیبی دارد که از روحم خواب و خوراک گرفتی دلم رابی قرار می کنی قرارم را فراری می دهی چرا من باید در دام تو باشم می خواهم بروم در خودم باشم کنار تو در عذابم گلویم نفس می برد زندان تویی سیاه چال همانا در توست تو فتنه می کنی و ادم ان می کند که نباید می کرد خسته و خفته در پی تو بودم ولی حال نه  نمی خواهمت ساعت ها با خرما درستت می کنم می پرستمت و بعد می خورمت دنیا دروغ بودی و من ندانستم,از هیچ تا همه چیز ...ادامه مطلب

  • جگرم بلال جزغاله شد از اتش جنگ

  • دوست داشتم بروم دوست داشتم دستگاه زمان بود به امام حسین می گفتم به گلوی علی اصغر تیر می زنند هر چند که فایده ایی ندارد عاشورا باید اتفاق می افتاد کاری ندارم اما همچنان کودکان را ناعادلانه می کشند در جنگ ها دو سر سوخت کودکان هستند کودکانی که صدای رعد و برق ان ها را می ترساند چه برسد صدای توپ و تانک دلم گرفته یا حسین وقتی می گویند به گلوی علی ات تیر زدند یا حسین هنوز کودکان کشته می شوند و برای انها گهواره می کنند تا بعد از این همه سر و صدا زیر خاک اسوده بخوابند به گورستان که بروی از 6ماهه هست تا 15ساله جهان چگونه می گردد از این همه ظلم و بی داد یا حسین ای کاش ک, ...ادامه مطلب

  • دانلود کتاب حسین وارث ادم( شریعتی)

  • این کتاب را برای مطالعه زیر سر دارم تا شاید بفهم حسین کیست و پس از ان از سر احساس و عقلم عزادار ازادمردی مثل حسین باشمدریافت حسین وارث ادم,دانلود کتاب حسین وارث آدم شریعتی,دانلود کتاب حسین وارث آدم دکتر شریعتی,دانلود کتاب حسین وارث آدم دکتر شریعتی pdf,دانلود کتاب حسین وارث ادم دکتر علی شریعتی,دانلود كتاب حسين وارث آدم دكتر شريعتي ...ادامه مطلب

  • رونمایی تربچه از یک شنبه خصوصی اش

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • هیچ اجباری در تلف انتظاراتم نیست

  • امروز روز خیلی جالبی بود توی تقویم دور عددش خط کشیدم همین طوری، زیادهم اتفاق های خارق العاده پیش نیومد البته روز اخر مدرسه بود و بعدش چند روز تعطیل می شدیم اون قدر مدهوشم که حتی یک ساعت هم درس نخوندم ولی خوب باید بخونم سر کلاس خیلی خندیدیم من هم کم کم فهمیدم یه عشق زمینی با تفسیر و گوشه چشم غمزه کردن نسبت به عشق فرا تر از خودش بار ها کم می یاره خلاصه که امروز خیلی چیز ها برام روشن شد من توی این ماه عزیز و قرار گرفتن توی موقعیتش هنوز نفهمیدم امام حسین کیه به خاطر همین زیاد گوش به نوحه نمی دادم خوب دوست داشتم نوحه یک کم خوش صدا تر و با ملایمتی بیشتری خواند,هیچ اجباری در دین نیست,دردین هیچ اجباری نیست ...ادامه مطلب

  • هیس متجاوزان مجازند

  • دریافت هیس دختر فر یاد نمی زنند                                                                                                                                                                                                                                                                 این صحنه یکی از تا ثیر گذار ترین سکانس فیلم هیس دختر ها فریاد نمی کشند که بی شک هر زنی را  از مظلومیت جنس خود داغ دار و بیدار می کند به خصوص زنانی که مانند بچه اهو در کام  گر گ صفتان روح و جسمشان دریده می شود بی ان که  کسی بداند  زنانی که زنده ا, ...ادامه مطلب

  • یار دل ربا مرگ طناب تاب

  • تاب بازی از یک نقطه شروع می شود باز به همان نقطه باز می گردد تاب بازی یعنی هر چه عقب تر بروی بیشتر به آسمان می رسی تا ب بازی می تواند با تو باشد یا با خودم در کویر برهوت درختی خشک سیب آب نمی خورد قول داده اگر طناب را آویزانش کنم و یک ستاره از آسمان بچینم آب بخورد مار طناب شده  قول داده که نیش نزند  و خدا ستاره هایش را از دستم دور نگه می دارد چون اگر ستاره را  بر دارم مار نیشم می زند و درخت مرا می بلعد اما من که این را نمی دانم درخت می گوید ستاره بر روی پیشانی ام زیبا تر است اما ستاره نورشان زنده است خودشان سال ها پیش مرده اند الان ستاره بارانم در یک درخت با زخ, ...ادامه مطلب

  • ممنونتم شازده سوار بر پراید

  • گاهی باید از نگاه ها درگیری و چالش را فهمید و روی بر گرداند این خاطر یاد گار سال های دور است که به یادگار مانده دختر بچه یی بودم که هنوز جذب الکترون مخالف نشده بودم یک دو روزی که به مدرسه می رفتم از رو به رو ماشین قرمز رنگی می دیدم که هم مدرسه ها یواش و آرام می خندیدند و او را نشان می دادند که پسری در جلوی آن نشسته و از پنجره ما را با لباس فرم قهوه ایی و بد رنگمان را تماشا می کرد درست نمی دانم چرا کنجکاو شدم نگاه های سر به زیرم را سر به هوا کردم تا ببینم این شازده سوار بر پراید کیست این اولین بار بود انقلابی شکل گرفت که نباید جریان می داشت اما من خام در سنی , ...ادامه مطلب

  • هیس متجاوزان مجازند

  • این صحنه یکی از تا ثیر گذار ترین سکانس فیلم هیس دختر ها فریاد نمی کشند که بی شک هر زنی را  از مظلومیت جنس خود داغ دار و بیدار می کند به خص وص  زنانی که مانند بچه اهو در کام  گر گ صفتان روح و جسمشان دریده می شود بی ان که  کسی بداند  زنانی که زنده اند اما ما  در این  فیلم  شاهد هستیم که می میرند بی هیچ خون ریزی  زنانی هستند که ر و حشان مرده   متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممک, ...ادامه مطلب

  • دفاع تلخ شیرین:از چی دفاع کنم از یه جسد

  • اعترافات زنی که قاتل بود عجیب ترین پرونده ی  جنایی  چون مقتول قاتل خود را از مدتها پیش کشته بوددریافت ,خاطرات تلخ دفاع مقدس ...ادامه مطلب

  • چرا دنیای تاریک من، زاده ی روشنایی نباشد

  • هیچ کس نمی تواند حق زندگی را از یک جنین بگیرد همان طور که ما زندگی می کنیم او هم باید زندگی بکند چرا باید فکر کرد محکوم به زندگی هستیم و بعد مرگ ،نمی دانم شاید این گونه باشد اما روزی که در خواب کودکی را به دنیا اوردم و در آغوشم آرام گرفت با خود گفتم تا جان دارم برای زندگی بهتر برای کودکم با موانع مبارزه خواهم کرد حتی اگر بمیرم و عشق چند دقیقه در خواب متجلی شد چرا فکر نمی کنیم او زنده است چه دلیلی از این قاطع تر،اگر یک درصد فکر می کنیم دنیا جای خوبی برای یک نوازد نیست چرا برای دنیای بهتر مبارزه نمی کنیم تا کودکانمان در صلح بزرگ شوند و جنگ تنها مال گذشته های , ...ادامه مطلب

  • ستاره های ربوده شده در آسمان اینجاست

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید , ...ادامه مطلب

  • تنها در یک چیز احمق نباش آن هم عشق است که گاهی خودش حماقت است

  • برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید ,تنها در خانه یک,تنها یک فروشگاه اینترنتی نیست,تنها یک برگ مانده بود,تنها یک خاطره,تنها یکی سنگ صبور,تنها یکی به قله تاریخ,تنها یکی درختم,تنها یک بار زندگی می کنیم,تنها یک بار پرواز کن,تنها یک لحظه بود ...ادامه مطلب

  • متری از او و متری ازمن حاصلش ازدواج

  • بین پارچه های رنگارنگ قدم می زدم پارچه هایی که سرنوشتشان معلوم نبود با خودم می گفتم به تعبیری من هم در بازار پارچه فروشی خدا یک پارچه م خریدار م کیست و چه لباسی خواهم شد خدا پشت پیش خوان ایستاده و خریدار می گوید یک متر از این پارچه لطفا ...دوست دارم لباسی باشم که هم در زمستان می پوشند و هم در تابستان حالا وقتی خدا مرا برای تن او دوخت او پارچه می شود و من باید در بین پارچه های دیگر به دنبالش بگردم با لمس کردن پارچه هاو حس کردنشان پیدایش  کنم و خدا یک متر از او بدهد ممکن است در انتخاب پارچه اشتباه کنیم و اصلا به هم نیایم به هر حال او یک لباس عروس می شود و من یک, ...ادامه مطلب

  • قناری می داند در قفس باز است اما گربه آن جاست

  • در کلاس درس معلم نگفت که مزرعه ذهنم را درو خواهند کرد و روزی محصولش را برداشت خواهم کرد البته نه این که کشاورزان زحمت کش در کاشت باور و عقاید من تنها باشند خودم در را برایشان باز می کنم می توانم دفعه بعد از آیفون تصویری تفحص بیشتری داشته باشم و از زیر در کاغذهای پرسشنامه ها را رد کنم تا جواب گو باشند 1.شما می خواهید من چگونه باشم؟2.شما چرا دوست دارید به مزرعه من رسیدگی کنید؟3.آیا من با تدابیر شما مزرعه پر باری خواهم داشت و آن تدابیر چیست؟4.شما چه کسی هستید چرا دوست هستید و چرا دشمن با تعجب به رژلب قرمز رنگ مدل دلربانگاه می کردم می خواستم اندازه واقعی لبش ر, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها